الهه - ۱

امروز باهم بودن را تجربه می کنیم   

                         و فردا به یاد هم بودن را

 پس امروزمان را زیبا تر  کنیم.... 

                        به  حرمت خاطرات فردا

 

 

هرکسی زندگی زیبارو دوس داره

اما آدما این زیبایی رو تو چیزای مختف میبینن

تو پول و ثروت، مقام ، زیبایی ظاهری و یا خیلی چیزای دیگه

و یا شاید بعضی ها فک می کنن برای اینکه زندگی قشنگی داشته باشن باید یه هم راه پیدا کنن

 

میگم هم راه چون چون میدونم راه برای من یعنی زندگی

این راه از روز تولد شروع میشه و تا آخرین روز زندگیت ادامه اداره

اون وقت که همه از به دنیا اومدنت میخندن تا اون وقتی که از رفتنت چشاشون پر از اشک میشه

پس باید این راهه خیلی مهم باشه

 

و اما مهم تر از این، اون کسیه که قراره با تو این راهو طی کنه

 

نمیدونم چند روز پیش از کی شنیدم که می گفت اگه درداتو به کسی بگی ، این دردا تقسیم میشن، و وقتی شادی هاتو بگی اونا چند برابر میشن.

شاید واسه همینه که ما آدما به دنبال کسی هستیم برای حرف زدن

کسی که مثل ما باشه

مثل ما فکر کنه

و مهم تر از همه بتونه ما رو همون طور که هستیم درک کنه و بخواد

و یه همراه خوب میتونه این کاره کوچیکو برامون انجام بده

پس تا حالا وجود یه همراه خوب(!) برای زندگی ضروری شد

 

نمیدونم من یا سعید چه قدر تو انتخاب این همراه دقت کردیم

آیا واقعا هم به دلمون گوش دادیم هم به عقلمون؟

امیدوارم این طور باشه

آخه همراه بودن نا آخر خط خیلی سخته

خیلی...

 

اینا همشون مقدمه ی حرفام بود

 

پس سلام!

سلام به همه ی کسایی که قراره بیان وب ما!

و یه سلام مخصوص به اون کسی که دارم فقط و فقط برایش مینویسم!

از این همه مقدم چینی که خسته نشدی؟

 

سعید تو دیروز یادت رفت بین حرفات یه چیز رو بگی

همیه شروع کردن و تموم کردن سخته، اما در عوض اینا جفتشون به یاد میمونه

وقتی آدم یه رابطه ای رو که دوس داره شروع میکنه یه احساس شادی درونی داره

و شاید اون احساس همیشه تو ذهن و  قلبش باقی بمونه

ولی در عوضش

اگه کسی رابطه ای رو تموم کنه، حتی هر قدر خسته شده باشه بازم تو قلبش یه ناراحتی حس میکنه

یه احساس بد!

 

پس شروع کردن خیلی بهتر از تموم کردنه

و ما هم تلاش میکنم برای یک آغاز بی پایان!

چه طوره؟

 

راستی میخواستم تو اولین آپم یه چیزی رو بگم

شنوندش هم تویی و هم همه ی کسایی که یه جور با این وب در ارتباطن

 

"قرار نیست دوستی ما مثل خیلی از دوستی های امروزی باشه

دوستی هایی که توش عشقو با چیزای دیگه اشتباه میگیرن

قرار نیست دوستی ما مثل دوستی دختر پسرایی باشه که هنوز به یک ماه نکشیده تموم بشه

و در آخر قرار نیست دوستیمون برامون بی ارزش بشه

این دوستی تا به آخرین روز برامون مقدسه

مقدس...!"

 

خب شاید برای اولین پست کافی باشه

 

فقط یه چیز

جمله ی اول پست...

نوشتمش ولی از ته قلبم به همه ی حرفاش اعتقاد ندارم

قرار نیست ما فقط امروز رو برای هم و در کنار هم زیبا کنیم

فرداهایی نیز در پیش است

چرا خاطرات سهم فردا ها باشد؟

همین امروز تا آخرین فردا سهم ما زیاییست

نه در خاطره ها

در کنار هم...

 

و دوباره میگم...

به امید یک آغاز بی پایان!

نظرات 3 + ارسال نظر
[ بدون نام ] جمعه 29 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:00 ب.ظ

سلام داش سعید
چی شده؟
ناراحت نباش
این وبلاگتون هم خیلی قشنگه!
لینکتون می کنم!



دیگه رو خاک وجودم
نه گلی هست نه درختی
لحظه های بی تو بودن
می گذره اما به سختی!

برقرار باشید و سبز!

elvis جمعه 29 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:14 ب.ظ

چه وب خوش رنگی
چه آسایشی دارین
چه زوج خوشبختی
چه آسایشی دارین
به دو تاتون میگم...مبارک باشه
اصلا مگه میشه سلیقه شما بد باشه؟؟؟؟

Elvis شنبه 30 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:19 ب.ظ http://cheknevis2.blogsky.com/

سلام سعید جون و سلام الهه خانوم
سعید جون لینکت کردم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد